قوم دلخوش کرده بر برجام ها – یادتان میآید از گمنامها
به مناسبت بازگشت شکوهمند و عاشقانه ۹۳ شهید گمنام به آغوش ایران اسلامی، مثنوی «شقایقهای عاشق» تقدیم به شهدای گمنام کربلای ایران در ۸ سال دفاع مقدس:
بسمِ رَبّ العاشقان، رَبّ الحُسین – او که مِصباح الهُدی برعالمِین
به مناسبت
بسمِ رَبّ العاشقان، رَبّ الحُسین – او که مِصباح الهُدی برعالمِین
به مناسبت بازگشت شکوهمند و عاشقانه ۹۳ شهید گمنام به آغوش ایران اسلامی، مثنوی «شقایقهای عاشق» تقدیم به شهدای گمنام کربلای ایران در ۸ سال دفاع مقدس:
پردۀِ خونین بزن ای دفنواز – سینه میسوزد ز داغ فکه باز
بغض دارم در گلو هم سنگ کوه – در فراقِ روزگارانِ شکوه
دیده بارانی به یادِ یارها – با خمینی آن علم بردارها
دل پریشان میکِشم فریادِ عشق – یاد جبهه، یاد جنگ و یاد عشق
تا سحر شب را در این اندیشهام – کو برادرهایِ عاشقپیشهام
یادِ همت میکنم لبریز درد – آن کلیمِ کربلا را خون نورد
آن مسیحا بر صلیبِ رنج را – شاهدانِ کربلایِ پنج را
آن ز جان بگذشته هایِ خط شکن – آن شهیدانِ رَهِ دین و وطن
گشته پرپر لالههای بر زمین – در میانِ مَقتلِ میدانِ مین
رنگ خون دارد چو دل آفاقها – تا ابد از فَکه بر دل داغها
فکه کو جسم برادرهای من -یوسفانِ عاشقِ زیبایِ من
تکهپاره نعش یارانم چه شد – دشتِ مجنون نوبهارانم چه شد
آه همت کو کجایی مردِ عشق – باکری ای عاشقِ شبگرد عشق
کو کجایید ای سلحشوران نور – کرده از مرز تَخیُلها عبور
خونتان ای گَشته فرش راهها – کربلا را ای تجلیگاهها
بازگردید ای غزل نوشانِ مست – بارِ دنیا قامت ما را شکست
بی شما، ما بندۀِ دنیا شدیم – غرقه در گردابِ این دریا شدیم
کربلا رفته برادرهایِ ما – بی شماها مانده در گِل پای ما
بندۀِ دینار و درهمها شدیم – ما اسیر و بندیِ دنیا شدیم
بازگردید ای برادرهایِ ما – بند دنیا بُگسَلید از پای ما
استخوانها در کفن، آیید باز – تا حقیقت را مپوشاند مجاز
گم مگردد تا که راه کربلا – بازگردید ای شهیدانِ ولا
خونتان شد فرش راه ناکسان – بهر دینار و دِرَم دلواپسان
بازگردید ای سواران غرور – تا مگردد نسل ما از عشق دور
قوم ما گُم بی شما در نیل شد – غرقه در گردابِ غفلت ایل شد
عاشقی بعد از شما تعطیل شد – مکه تسخیر سپاه فیل شد
فتنهها آمد پدیدار از که بَس – بسته شد بر اهل حق راهِ نفس
بازگردید و ولی یاری کنید – لشکر حق را علمداری کنید
استخوانها در کفنپوشیده باز – بیرق حق را برآرید اهتزاز
در میان سینه دل خون گشته باز -بوی باران میدهد سجاده باز
باز باران میخورد بر خاکِ خُشک – شَهرِ آهن گشته مست از بوی مُشک
کاروانی میرسد از راه دور – بسته بر محمل ز غم تابوت نور
قوم بگذشته ز اروَند آمدند – شبنشینان با خداوند آمدند
ای علمدارانِ خرازی سلام – بر ولایت کرده جانبازی سلام
ای شما یاران زینالدین سلام – عاشقانِ کربلا آیین سلام
استخوانهای کفنپوش آمدند – از غدیر خم قدح نوش آمدند
با خمینی عهد و پیمان بستهها – با ولی یکدم زپا منشستهها
ای به گمنامی همیشه نامدار – از شما شد خاک ایران لالهزار
ای ز دنیا بر شکسته دامها – بی شما، ما مرده و گمنامها
نام عاشق کِی شود گُم یاد را – عشق شیرین گو کُشَد فرهاد را
با ولی یاران صادق آمدند – آن کفنپوشانِ عاشق آمدند
در کفنپوشیده تنها آمدند – جان فداییهایِ زهرا آمدند
فاتحان فاو و اُمُ القَصرها – فکه را جان داده اندر حَصرها
عاشقی را باید از نو یادها – کوه باید تا شدن در بادها
فاتحانِ جنگ خیبر میرسند – نخلهای سبز بیسر میرسند
قوم دلخوش کرده بر برجام ها – یادتان میآید از گمنامها
یادتان میآید از قومِ بهار؟ – غرقه در خون کربلا را رهسپار
یاد همت میکنید آیا دگر؟ – یاد چمران مردِ میدان خطر
های مردم یادتان میآید عشق؟ – کربلا رفتن اسیری تا دمشق
یادتان میآید از دورانِ جنگ ؟ – نخلهای بیسر آلاله رنگ
کوچههایِ غرقه در نام شهید – مادران گشته از غم مو سپید
وای بر ما بُرده یاران را زیاد – کرده بر احوال دنیا اعتماد
بازگردید ای شقایق پیشهها – تا مگیرد انحراف اندیشهها
شد بهاران بی شما فصل خزان –بر سر نِی کَس نمیگوید اذان
مُنتقمها گَشته بر یاسِ کبود -بی شما شد شهر ما دربند دود
پای دلها مانده در گِل بی شما -کاروانِ کربلا را مانده جا
استخوانها در کفن آیید باز – تا حقیقت را مپوشاند مجاز
بازگردید ای یلان شب شکار – تا مگیرد رونق دین را دلار
نهروانها پیش رو دارد ولی – بسته محمل بر جَمَل، خصم علی
با ولی باید که عماری کنیم – لشکر حق را علمداری کنیم
با سلیمانی به سرداری نور – فتح مکه در سحرگاه ظهور
ای شقایقهای عاشق یادتان – میکِشد آزادگی فریادتان
به امید ظهور حضرت یار …
یکشنبه ۲۷ دیماه ۱۳۹۴- منصور نظری